چند لحظه صبر كنيد ... |
|
چند لحظه صبر كنيد ... |
|
29 آذر 1403 |
ساعت حدود چهار بامداد روز دوشنبه ، جنوب شرق تهران، بولوار ابوذر، تقاطع آهنگ، خيابان وحدت اسلامي سر و صدا چند لحظه در کوچه پيچيد و سپس صداي شليک گلوله شنيده شد
ساعت حدود چهار بامداد روز دوشنبه ، جنوب شرق تهران، بولوار ابوذر، تقاطع آهنگ، خيابان وحدت اسلامي سر و صدا چند لحظه در کوچه پيچيد و سپس صداي شليک گلوله شنيده شد
يادداشت اول
ساعت حدود چهار بامداد روز دوشنبه ، جنوب شرق تهران، بولوار ابوذر، تقاطع آهنگ، خيابان وحدت اسلامي سر و صدا چند لحظه در کوچه پيچيد و سپس صداي شليک گلوله شنيده شد.
همسايه ها به دنبال سر و صدا به سمت پنجره دويدند، سه نفر مامور نيروي انتظامي در حال انجام وظيفه، با يک نفر که تير به پايش اصابت کرد، درگير شدند، لحظه اي بعد، فرد مضروب دستگير و دستبند به دستش زده شد.
جمعي از همسايه ها شاهد ماجرا بودند، يکي از ماموران آدرس محل را پرسيد و با بي سيم تماس گرفت.
10 دقيقه بعد، دو خودرو گشت پليس از راه رسيد و دو نفر از سرنشينان خودرو گشت پليس پياده شدند و به سمت مضروب رفتند و او را که از «رو» به زمين افتاده و دستبند به دستش زده شده بود، بشدت کتک زدند.
خانمي از پنجره فرياد زد «چرا مي زنيد، او که دستبند در دست دارد و زمين افتاده و تيرخورده است»، جمعي از مردم با او همصدا شدند و اعتراض کردند، که نحوه برخورد شما با مجرم يا متهم آنهم در مقابل ديدگان مردم، زحمات براداران پليس را که براي امنيت مردم شبانه روز زحمت مي کشند، زيرسوال مي برد.
اين خانم گفت: ما حامي شما هستيم، ولي، دادگاه بايد جرم او را مشخص کند، فعلا او مجروح است و نياز به مراقبت دارد، يکي از ماموران به اين خانم معترض شد.
تعداد ماموران به هشت نفر رسيد، مضروب که تير به پايش خورده و وسط کوچه افتاده بود، خون از پايش مي ريخت، در اين لحظه يکي از ماموران پاي او را گرفت و درازکش به سمت خيابان اصلي برد و در وسط خيابان رها کرد.
يک ساعت از ماجرا گذشت، خون زيادي از مجروح به زمين ريخته است، ولي هنوز از آمبولانس خبري نيست، گاهي اوقات ماموري به مضروب که فرياد مي کشد، نزديک مي شود، از او در باره بقيه همدستانش مي پرسد.
ساعت نزديک 5 و 15 دقيقه صبح آمبولانس از راه مي رسد و پاي مجروح را پانسمان مي کند و به همراه مامور به بيمارستان منتقل مي شود و پايان ماجرا؟
يادداشت دوم
گفته ها و نقل قول هاي ماموران
متهم به اتفاق چند نفر در تهران پارس و حوزه ماموريت کلانتري 126، خودرو گشت پليس را سرقت کرده بود.
تعقيب و گريز در اتوبان افسريه ادامه يافت و سارقان خودروي سرقت شده را در محل تقاطع اتوبان آهنگ و اتوبان افسريه رها کرده و به کوچه هاي اطراف فرار کردند.
يکي از ماموران گفت: مجرمان گستاخانه با خودرو پليس که سرقت کرده بودند، با سرعت زياد در خلاف جهت اتوبان فرار مي کردند و ما مجبور شديم چندين تير به خودرو پليس که در دست سارقان بود، شليک کنيم و آسيب زيادي به خودرو وارد شد تا سرانجام آنها خودرو را رها کرده و در تقاطع اتوبان آهنگ به سمت کوچه هاي محل فرار کردند و يکي از آنها در اين محل و در حين فرار با فرمان ايست و متعاقب آن شليک اسلحه به پايش دستگير و منتظر آمدن آمبولانس هستيم.
ياداشت سوم
اقدامات نيروي انتظامي براي حفظ امنيت اجتماعي قابل تحسين است، شب و روز و در همه ايام مشغول انجام وظيفه هستند و جاي قدرداني دارد، ولي چرا بايد مامور گشت اينقدر سهل انگاري کند تا دزدان گستاخ خودرو مامور گشت را به سرقت ببرند.
اگر خداي ناکرده دزدان موفق مي شدند و از دست پليس فرار مي کردند، حتي چند ساعت کافي بود تا حوادث ناگواري رخ دهد.
برخورد خشونت آميز ماموران با مجرم پس از دستگيري او که در اثر شليک تير به پايش زخمي شده و دستبند در دست دارد، در مقابل ديد مردم چه مفهومي دارد؟
در آن وقت بامدادي، چرا آمبولانس بايد با يک ساعت تاخير بيايد، توجه داشته باشيم تقاضاي اعزام آمبولانس توسط ماموران پليس صورت گرفت. همه خيابانها خلوت و ترافيکي نبود.
در آخر "اي کاش" جناب سرهنگ که نمي شناسمش زودتر مي آمد، او که از مردم عذر خواهي کرد و گفت "آن مامور يا ماموران هر چند عصباني بودند، ولي نبايد مجرم دستگير شده و تير خورده و دستبند در دست داشته را در انظار مردم کتک بزنند".
اين سرهنگ محترم گفت: آن مامور اگر عذري براي عمل خود نداشته باشد، قطعا توبيخ خواهد شد. از آن خانم هم که به او توهين شده بود، عذرخواهي مي کنم