چند لحظه صبر كنيد ... |
|
چند لحظه صبر كنيد ... |
|
29 آذر 1403 |
پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح می داد که چگونه همه چیز ایراد دارد. مدرسه، خانواده، دوستان و... مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید که: کیک دوست داری؟ و پسر کوچولو پاسخ داد: البته که دوست دارم.
پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح می داد که چگونه همه چیز ایراد دارد. مدرسه، خانواده، دوستان و... مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید که: کیک دوست داری؟ و پسر کوچولو پاسخ داد: البته که دوست دارم.
روغن چطور؟ نه! و حالا دو تا تخم مرغ. نه مادربزرگ! آرد چی؟ از آرد خوشت می آید؟ جوش شیرین چطور؟ نه مادربزرگ! حالم از همه شان به هم می خورد.