عکس هنرپیشه ها

عکس هنرپیشه ها

عکس هنرپیشه ها

  • ورود کاربران

  • آمار

    • کل (online):۴۷۰۷
    • اعضا (online):۰
    • میهمان (online):۴۷۰۷
    • بازدید امروز::۴۹۲
    • بازدید دیروز::۷۱۸
    • بازدید کل::۱۸۸۷۰۸۷۱
  • نظرسنجی

  • تبلیغات

سبد خرید

چند لحظه صبر كنيد ...

چند لحظه صبر كنيد ...
اين کالا به سبد خريد شما اضافه شد
اين کالا را قبلا به سبد خريد خود اضافه کرده ايد
کالا مورد نظر از سبد خريد شما حذف شد
{ STORE_ERROR }
حذف شود؟
  • کد رهگیری

29 آذر 1403 |

خوش آمديد!
خوش آمديد!

دسته بندی

  • 10 + 1 فیلم عاشقانه كه روز ولنتاین باید ببینید

  • اين نوشته ارتكاب كسي است كه شبي و نصف شبي به سرش زد چقدر خوب مي‌شود هر كسي فهرستي داشته باشد از فيلم‌هايي كه دوست دارد با محبوبش ببيند. آن‌ها كه جا مانده‌اند و فرصت ديدارشان هيچ وقت فراهم نشده. لحظه‌اي و ديالوگي و گرمايي كه ياد پشت ياد آورد.
  • تعداد نمایش : ۱۱۷
    تاریخ : 25 بهمن 1393

10 + 1 فیلم عاشقانه كه روز ولنتاین باید ببینید

اين نوشته ارتكاب كسي است كه شبي و نصف شبي به سرش زد چقدر خوب مي‌شود هر كسي فهرستي داشته باشد از فيلم‌هايي كه دوست دارد با محبوبش ببيند. آن‌ها كه جا مانده‌اند و فرصت ديدارشان هيچ وقت فراهم نشده. لحظه‌اي و ديالوگي و گرمايي كه ياد پشت ياد آورد.
10 + 1 فیلم عاشقانه كه روز ولنتاین باید ببینید

 اين يك فهرست خيالي است. براي آنها كه دوستي، عزيزي، محبوب و معشوقه‌اي دارند نزديك و كيلومترها دورتر از خود. براي آنها كه حس شخصي عاطفي‌شان را با كمك گرفتن از فيلم‌هاي مورد علاقه‌شان، با استعانت از صحنه‌هاي خيال‌انگيز آنها به سمع و نظر طرف مقابلشان مي‌رسانند. تعدادشان قبل‌‌ترها بيشتر بود. زماني كه پسرك عاشق پيشه براي جلب نظر دخترك سخت‌گير ضبط صوت‌اش را پايين پنجره دختر، روي دستانش بالا مي‌گرفت تا ترانه عاشقانه واسطه‌اي شود براي وصال‌شان. زماني كه پسرها براي دخترها روي نوار كاست، سلكشن مورد علاقه‌شان را ثبت مي‌كردند. دخترها هم مي‌شنيدند و در مواردي عاشق مي‌شدند و در مواردي ديگر خنده‌اي به مهر و مشتي به نشانه دوستي نثار طرف مقابل‌شان مي‌كردند. كه يعني مرسي. ولي من به اندازه تو عاشقت نيستم. زماني كه 500 روز عاشقي از هميشه كمتر بود و كسي باور نداشت دوري دوستي مي‌آورد. اين نوشته ارتكاب كسي است كه شبي و نصف شبي به سرش زد چقدر خوب مي‌شود هر كسي فهرستي داشته باشد از فيلم‌هايي كه دوست دارد با محبوبش ببيند. آن‌ها كه جا مانده‌اند و فرصت ديدارشان هيچ وقت فراهم نشده. لحظه‌اي و ديالوگي و گرمايي كه ياد پشت ياد آورد. با طعم بغض و لبخند و چشمان خيس. و لحني كه نمي‌شود محاوره نباشد:

اون جاي فيلم كه رو راه پله هستن و ليزا مينه‌لي به باب دنيرو مي‌گه ازش حامله‌س و نگرانه كه شنيدن اين خبر، شاه پسر رو ناراحت كنه. دنيرو يه مكث طولاني مي‌كنه و بعد به شكل ديوانه‌واري خوشحاليش رو بروز مي‌ده و بالا و پايين مي‌پره. زن انتظار داشت شنيدن اين خبر مرد رو كفري كنه و عصباني. برعكسش شد اما. مرد پدر شد و زن عزيزتر. اونجاش كه مينه‌لي گيج و ويج داره ذوق كردن دنيرو رو مي‌بينه - نيويورك نيويورك (مارتين اسكورسيزي)

تك افتادن پسرك عشق موزيك با دختر گروپي‌ها. از چند صحنه قبل‌تر فهميديم كه پسر عاشق جيگرطلاترين عضو گروپي‌ها شده و همه حواسش به اونه. حالا پسرك و دو سه تا دختر ديگه رو تخت هستن و دخي‌ها دارن پسره رو اذيت مي‌كنن و لباساش رو از تنش درميارن. بالش‌ها اين ور و اون ور انداخته مي‌شه و توي صحنه اسلوموشن مي‌بينيم كه پرها در هوا پخش مي‌شند و دخترها به تن پسر نفوذ مي‌كنند. اونجاش كه خيرگي نگاه پسرك به جيگرطلا اون رو به خنده مي‌ندازه - تقريبا مشهور (كمرون كرو)

مردك بي‌همه چيز اومده پشت در و داره دري وري مي‌گه. با بي‌ادبي دخترك رو از پدر و مادرش طلب مي‌كنه و اونا هم جواب سربالا بهش مي‌دن. تا اينكه پت مياد و مي‌رسه به پشت در. از خجالت مردك بي‌ادب درمياد و از دخترك دفاع مي‌كنه. دختر در تمام اين مدت پشت ديوار ايستاده و داره اين مكالمه رو گوش مي‌ده. اونجاش كه دفاع جانانه پسر خنده رو مي‌شونه رو لباي دخترك آسيب پذير - دفترچه اميدبخش (ديويد. او. راسل)

بينشون شكرآب شده و هر دو لجبازتر از اونكه اشتباهاتشون رو قبول كنن زدن به تيپ و تاپ هم. اما جلوي دل دل رو كه نمي‌شه گرفت. پس يه نشونه، يه خبر و يه تماس كافيه تا پر بكشن به سمت هم. ادام كه داره تو عشق هانا دست و پا مي‌زنه، عين فيلما، عين آخر آپارتمان وايلدر مي‌دوئه سمت خونه دختره. دختره كه از فرط كمبود محبت و دلشكستگي تو خودش جمع شده، سرش رو بالا مي‌گيره تا شاهزاده قصه‌اش رو ببينه. اونجاش كه دوربين از پشت سر نشونشون مي‌ده؛ هانا تو بغل آدام با نيم تنه عريان - سريال دخترها (لنا دانهام)

مرد نشسته پشت پيانو و زن رو نشونده جلوي خودش تا موقع زدن پيانو خلاق‌ترش كنه. زن ديگه اون شيطون بلاي ابتداي داستان نيست. براي خودش خانومي شده و مرد خوش گذران خانوم باز رو شيفته و واله خودش كرده. مرد پيانو مي‌زنه و زن براش دلبري مي‌كنه. به هم لبخند مي‌زنند و پر و خالي مي‌شن از هم. پس پيانو درز گرفته مي‌شه و مرد مي‌خزه سمت زن. اونجاش كه دوربين نجيبانه و كلاسيك‌وار به سمت پايين حركت مي‌كنه و مرد و زن رو به حال خودشون رها مي‌كنه - زن زيبا (گري مارشال)

پيرمرد فهميده كه اين آخر خط تظاهر كردن است. بايد بپذيره كه عاشق زن شده. پس نصف شب مياد پشت در خونه زن. زن فحش رو مي‌كشه به جونش كه خيلي عوضي و عني و پيرمرد وسواسي فقط گوش مي‌كنه و بهش مي‌گه؛ تو كاري مي‌كني كه من بخوام آدم بهتري باشم. اين يعني كه من مثه خر عاشقتم خانوم جون. اونجاش كه از خونه زدن بيرون و دارن تو پياده‌رو راه مي‌رن كه چراغ نونوايي روشن مي‌شه و اون دوتا مي‌رن تو مغازه - بهترين شكل ممكن (جيمز. ال. بروكس)

خيلي وقته كه محبوبش رو نديده. اما در دوران غيبت هر چه كرده براي دل او بوده و خوشامدش. حالا بعد از كلي غيبت با اسم تازه قد علم كرده و عشق دريغ شده‌اش رو طلب مي‌كنه. پس خونه‌ي محل قرار رو پر از چيزايي مي‌كنه كه ديزي دوست داره. درحالي‌كه دل تو دلش نيست تا محبوب قديمي سر برسه. اينجور وقتا مگه مي‌شه دل بي‌تاب باشه و از آسمون بارون نباره؟ دختر مي‌رسه و وارد خونه مي‌شه. اما خبري از الد اسپورت نيست. اونجاش كه گتسبي مثه موش آب كشيده، خيس از بارون، در حالي‌كه داره مي‌لرزه، مياد تو خونه و به عشقش نگاه مي‌كنه - گتسبي بزرگ (باز لورمان)

مرد آوازه‌خوان ديگر نه آوازي دارد و نه جاني براي خواندن. همه‌اش رو آرش كمانگيروار در وداع باشكوه آخر، وقتي محبوب نابينا پيشش بود نثار او كرد. جونش رو كف دستش گذاشت و بي‌امنيت و آغوش خودش رو در جهان احساسات غرق كرد. جنازه‌اش رو توي كالسكه گذاشتن تا اينجوري همه با او و هنرش خداحافظي كنند. كه مي‌كنند و نوبت به شاهزاده ترك مي‌رسد. موسيقي فيلم بيداد اين صحنه رو چند برابر مي‌كنه و اشك‌هاس كه از گونه سرازير مي‌شن. اونجاش كه قاب پر مي‌شه از صورت بي‌جان مرد خفته و نگاه به ظاهر بي‌سو اما سنگين شاهزاده نابينا - دلشدگان (علي حاتمي)

قلب جهان مريض اينجا است. از جايي كه ايمي اون خنده ترسناك رو به نيك مي‌زنه و نيك در همهمه و شلوغي دالان راه خودش و اونو كه روي ويلچر نشسته از بين خبرنگارا و عكاسا باز مي‌كنه. به دم در خونه مي‌رسن و بعد از خنده‌ي الكي‌اي كه به ملت تحويل مي‌دن، وارد خونه مي‌شن. براي اولين بار بعد از برگشتن زن، هر دو توي خونه تنها هستند و وقت پرسيدن سئوال نيك از ايمي است. كه چرا؟ چرا همچين بلايي سرم آوردي؟ زن اما به زير دوش فرا مي‌خواندش تا آنجا در تركيبي از عرياني و خون توجيهش كند. اونجاش كه از اون نگاه‌هاي هوشمندش مي‌كنه و به نيك مي‌گه من دسي رو كشتم تا به تو برسم - دختر گمشده (ديويد فينچر)

پسر سر لجبازي و كل‌كل با بقيه قرار مي‌شه مخ دختره رو بزنه. پسره اسپورت و كول و بي‌خياله و به چپش هم نيست دخيه چقدر جذابه. پس مي‌افته دنبالش و سعي مي‌كنه از راه‌هاي مختلف خودش رو به اون نزديك كنه. يه كار باحال به ذهنش مي‌رسه. از اون كارا كه بهش مي‌گن نهايت ديوونگي. توي استاديوم دبيرستان، ميكروفون رو مي‌گيره دستش و دختر رو خطاب قرار مي‌ده؛ هي كت. بعد ترانه دل‌انگيز "نمي‌تونم ازت چشم بردارم" فرانكي ولي رو مي‌خونه. اونجاش كه لجر ميكروفون به دست رو سكوها مي‌رقصه و حركت مي‌كنه تا برسه به دختر. تا رودررو و چشم تو چشم بهش نگاه كنه و بگه پيشم بمون و اجازه بده كه عاشقت باشم - ده چيزي كه درباره تو ازش متنفرم (گيل جانگر)

انتخاب ويژه: سيدني و اروينگ. چه كسي مي‌تونه تضمين كنه اين همه خوشبختي رو؟ چه كسي شانس اين رو داره كه سيدني يا اروينگ يه رابطه باشه؟ يا به عبارت بهتر انقدر عاشق كه در نبود طرف مقابل بال بال بزنه و كبود شه و خويشتن‌داري پيشه كنه. كجاش رو مرور كنيم كه خدا رو خوش بياد؟ آشنايي جادويي با موزيك جز دوك الينگتون. اعتماد به نفس اروينگ و ملاحت لايزال سيدني. از دست دادن‌ها و به دست آوردن‌هاي مكرر. شكم قلمبه كريستين بيل و زنانگي مكرآميز/ مهربان ايمي ادامز. توي فرودگاه و آن ديالوگ "ديگه برام مهم نيست" سيدني به اروينگ و نفهميدن مرد. قرينه‌اش توي بار. بعد از آن جلسه عجيب با دنيرويي كه عربي حرف مي‌زنه، بيل رو داريم كه توي خودش جمع شده. توي خودش مچاله شده. قلبش به درد اومده. نگاه سيدني اما به اوست. همه حواسش. چند تا زن رو مي‌شناسيم كه اينجوري‌، بي‌مهابا و پاكباخته مردي رو عاشق باشند؟ اونجاش كه پشت خشكشويي، توي اتاق پرو لباس، بين اونهمه لباس جورواجور، اروينگ زن رو توي آغوش خودش مي‌كشونه و سفت مي‌چسبتش. در حاليكه سرش روي شونه اون، كنار گردن سيدني گذاشته. تصوير براي هميشه فيكس مي‌شود؛ من اين رو مي‌خوام. مي‌توني بهم بديش؟ -كلاهبرداري آمريكايي (ديويد. او. راسل)





حاصل جمع را بنویسید : بعلاوه






*حاصل جمع را بنویسید : بعلاوه



تعداد نمایش : ۱۱۷
تاریخ : 25 بهمن 1393

دسته بندی

برچسب ها



مطالب

گالری

{ DOWNLOAD_DOWNLOAD }

{ NEWS_NEWS }

{ FILM_FILM }

123
Bootstrap Slider

Copyrightes 2014 By RVKP CO. All Rightes Reserved